پانزدهمین ماهگرد جوجه طلایی
این روزها... گاهی صد بار
دست هایت را می گیرم و نگاه میکنم
به ناخن هایت ...به بند های انگشتانت...
وبه پوستت نگاه می کنم و می بوسمشان...
انگار خدا را در مشت های کوچک تو پیدا کرده ام
به چشم هایت بوسه میزنم
به لبانت چشم می دوزم
و به مرواریدهای سفیدی که تازه مهمان
دهان زیبایت شده اند
با تو بازی میکنم ودر آغوش می فشارمت
آرام در گوشت می گویم می دانی چرا خدا تو را به من داد؟؟؟
برای این که روزی هزار بار از او تشکر کنم!!!
عشــــــــــــــق مامان پانزدهمین ماهگردت مبارک
گل پشت و رو نداره
نینی از نمای پشــــــــــــــــت
عاشق این عکستم
هر وقت التماس دعــــــــــــا داری و شیر می خوای این شکلی میشی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی