امیر صادق عسلیامیر صادق عسلی، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

امیر صادق پسر بهاری من

23 ماهگی آقا عسلی مامان (فروردین 93)

  سلام گل پسری مامان قربوونت برم شیطون بلای من که تازگی با این کلمه های شیرین و قشنگی که میگی حسابی دلمو آب میکنی لحن صدات اینقدر شیرین و نازه که دلم میخواد درسته قورتت بدم پاستیل کوچولوی عسلی چند تا از کلمه هایی که خیلی با مزه میگی برات مینویسم تا همیشه یادمون بمونه چقدر ناناز حرف میزدی عزیزم آآآآآیدین  آآآآراد  استی (هستی)  آآآآیدا  لیلیییا آغ جووون (آقا جون)  ماجو جووون  باجو جووون عــــــمو  عــــمه مضی  باطی   نانی (پریناز)  عمو مو (عمو محمود )  عمو ماکا(عمو مصطفی) هنوزم به شکلات میگی کــــــــــا آداس...
28 ارديبهشت 1393

سال نو مبااااارک عسل مامان(93)

  امیدوارم عید با بوسه هایش بهار با گـلهایش و سال نو با امیدهایش بر تو عزیزترین و شیرین ترین پسر دنیا مبـــــــــارک باشد امیرصادق عزیزم امسال دومین بهاری بود که با تو کنار هفت سین بودم خداوند عزیز ومهربوووون رو شکر میکنم که تو پیشم هستی و از خدا سلامتی و سعادت و سیادت و سرور و سروری و سبزی و سر زندگی رو برای تو فرشته کوچولوی عزیزم آرزو کردم الهــــــــــــــــــــــــــــــــــی آمیـــــــــــــــــــــــــن اولین عید آراد کوچولوی ٣ ماهه علاقه شدید آقا عسلی به ماشین ...
3 ارديبهشت 1393

عکسهای 21 و 22 ماهگی عسل مامان (بهمن و اسفند)

  میوه دل مامانی ،امیر صادق عزیزم سلام مامانی فدای اون چشات فدای عطر خنده هات فدای بچه بودنت فدای اون مهربوووووونیت فدای اون نشستنت فدای هر چی داری مخصوصا رنگ چشات فدای لحن سخنت فدای سلام گفتنت، مامانی  فدای شیرینی و دلبریات فدای اون دویدنات وقتی میگیره نفست فدای هر چی تو بگی فدای اون قد و بالات عکسهای ٢١ ماهگیت مامانی     اینا هم چند تا از عکسهای ٢٢ ماهگیت عسل مامان    اینجا از حموم اومدی عزیزم بدو رفتی سراغ ماشینات خواب بعد از...
25 فروردين 1393

آتلیه بیست ماهگی شکلات خوشمزه مامانی

پسرم دردانه ی زیبایم صدای دلنوازت را..... نگاه معصومانه ات را ..... شیطنت های کودکانه ات را ...... اشک های بی کینه ات را ...... دل پاک و مهربانت را .... دوســـــــــت دارمــــــــــــــــــــــ می دانی .... تو بهترین همدم و مونس تو ارزنده ترین هدیه خداوند به روی زمینی در یک کلام ..... تو رحمت کاملی تو را با همه ی وجود دوستت می دارم سلام  گل پسری مامانی چند روز پیش بردمت آتلیه برای عکسهای بیست ماهگیت دفعه قبل اینقدر اذیت کردی که میترسیدم ببرمت بالاخره بعد از شش ماه رفتیم سر راه اول برات نخود و کشمش (تیش تیشی ) و شکلات خریدم که با اونا حواستو...
15 بهمن 1392

20 ماهه شدن پسر عسلیم

    امیر صادق جــــــــــــــــــــــــووونم   چشمانت با من چه میکند   وقتی نگاهم میکنی   چنان دلم از شیطنت نگاهت میلرزد......!   که حس میکنم چقدر زیباست   فدا شدن برای چشمانی که   تمـــــــــــام دنیـــــــــــــــــاست             نبات کوچولوی من بیستمین ماهگردت مبارک عزیزم   ماهگردت همزمان با میلاد حضرت محمد (ص) و   امام جعفر صادق بود یکشنبه 29 دی.......                ...
2 بهمن 1392

روزهای زمستونی نازدوووونه مامان و دنیا اومدن آراد جووووون

سلام پسر شیرین زبون مامانی امیر صادق جوووووونم این روزها حسابی شیطووون و شیرین شدی عسل من قربووووونت برم اللهی که اینقدر قشنگ صدام میکنی مـــــامـــــــانــــــــــ تازگیها کلمات جدیدی یاد گرفتی عزیزم چند تاشون رو که یادم هست برات مینویسم مثل: به آیدین میگی آیـــــــدیـــــــ جیجــــــــــر : جیگر جوووجـــــــــه آی لای بوووو :آی لاو یو نوون آبــــــــ به همه ی خوراکی ها میگی به بـــــــه عاشق ماشین و کتاب هستی هر وقت ماشین میبینی میگی  اووووووووومـــــــــــ اووووووومـــــــــــــ هر وقت هم شیر میخواهی میگی ااااااامـــــــــــ و اشاره میکنی به اتاق که ببرمت رو ...
26 دی 1392

عکسهای جا مونده از 19 ماهگی شیرین عسلی مامانی

  سلام دردووونه مامان پسر عسلی قشنگم الان که دارم این متن رو مینویسم ١ سال و ٧ ماه و٢٤ روز ١٤ ساعته که شدی تمووووووم زندگیه من اینا هم عکسهای ١٩ ماهگی تو گل پسر که حسابی شیطوووون و بلا شدی مادر شدن عبور از سخت ترین امتحان اللهی برای من بود . تو این مسیر گاهی ناشکری کردم و هر از چند گاهی شکری. خداوندا کمکم کن که در ادامه مسیر سربلند باشم . هم پیش تو و هم پیش زیباترین هدیه ای که به من بخشیدی قربووووون این نگاه مظلومت بعد از یکسری عملیات خرابکارانه هر وقت قرآن و کتاب دعا و عکس گنبد و ضریح میبینی دستات و می...
22 دی 1392

دومین یلدای گل پسری(92)

  پسر عسلی عزیزم روی زیبایت به سرخی انار شبهایت به شیرینی هندوانه خنده هایت مانند پسته و عمرت به بلندی یلدا دومیـــــــــــــــن یلدات مبارک عمر مــــــــــامـــــــــان اولین یلدات سال ٩١ اینا هم عکسهای دیشب اینقدر شیطونی کردی یه عکس درست نتونستم ازت بگیرم موش بلای من ...
2 دی 1392

واکسن 18 ماهگی★مروارید 15 و 16

  سلام قند نبات سلام عمر مامان سه شنبه 28 آبان رفتیم مرکز بهداشت برای واکسن زدن پایان 18 ماهگی اللهی فدات شم وقتی داشتم آمادت میکردم حسابی ذوق کرده بودی میریم دد ولی موقعی که وارد بهداشت شدیم فهمیدی چه کلاهی رفت سرت شروع کردی به داد و بیداد اول قد و وزنت رو گرفتن بعد یه واکسن تو دستت یکی هم تو پای کپلیت خدا رو شکر همه چیز نرمال بود پسر طلایی من این عکس قبل از رفتنه وزن                قد            &n...
5 آذر 1392